کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَمَيَّزُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی: تمییز] tamiz ۱. پاک؛ پاکیزه.۲. فرق و امتیاز.۳. هوش و فراست.〈 تمیز بودن: (مصدر لازم) پاک و پاکیزه بودن.〈 تمیز دادن: (مصدر متعدی) بازشناختن؛ فرق گذاشتن و تشخیص دادن.〈 تمیز کردن: (مصدر متعدی) پاک و پاکیزه کردن.
-
تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamayyoz جدا شدن؛ فرق و جدایی پیدا کردن.
-
بی تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] bitamiz نادان؛ بیخرد: ◻︎ اوفتادهست در جهان بسیار / بیتمیز ارجمند و عاقل خوار (سعدی: ۸۴).
-
صاحب تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebtamiz عاقل؛ خردمند؛ آنکه بد و نیک را از هم تمیز بدهد.
-
جستوجو در متن
-
پاک کننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pākkonande آنکه چیزی را پاک و تمیز کند.
-
مشخص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mošaxxas معیّنشده؛ تمیزدادهشده.
-
ممیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] momayyaz تمیزدادهشده؛ تشخیصدادهشده.
-
فرجام خواه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (حقوق) farjāmxāh آنکه از دادگاه تقاضای تجدیدنظر میکند؛ مستدعی تمیز.
-
بازشناختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāzšenāxtan ۱. شناختن.۲. تمیز دادن؛ فرق گذاشتن.
-
خانه تکانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xānete(a)kāni تمیز کردن خانه و اثاث آن بهویژه در آخر سال.
-
بی فرهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bifarhang ۱. بیادب.۲. بیخرد.۳. بیتمیز.
-
مسواک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مساویک] mesvāk وسیلهای با الیاف انعطافپذیر در یک سر آن، برای تمیز کردن دندانها.
-
تنقید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی: تَنقاد] tanqid ۱. انتقاد.۲. تمیز دادن عیوب و محاسن کلام.
-
اتوشویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فرانسوی. فارسی] 'otošuy(')i ۱. شستن و تمیز کردن اتومبیل.۲. (اسم) جایی که اتومبیلها را میشویند؛ کارواش.