کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توپخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توپخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] (نظامی) tupxāne ۱. محلّ نگه داشتن توپها.۲. آن قسمت از لشکر که کار آنها تیراندازی با توپ است: هنگ توپخانه.
-
جستوجو در متن
-
رزم ناو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (نظامی) razmnāv کشتی جنگی تندرو که دارای توپخانه و وسایل ضد حملههای هوایی است.
-
آتشبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātašbār ۱. (نظامی) توپ.۲. (نظامی) یک واحد از قسمت توپخانه شامل چهار گروهان.۳. (صفت) هرچیز توٲم با درخششِ ناشی از عصبانیت: نگاه آتشبار.۴. (صفت) بسیارگرم.