کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تومان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تومان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] tu(o)mān ۱. دههزار.۲. (نظامی) [قدیمی] دههزار سرباز.۳. در دورۀ قاجاریه، واحد غیررسمی پول ایران، معادل ده ریال.
-
جستوجو در متن
-
الف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: آلاف و اُلوف] [قدیمی] 'alf ۱. هزار؛ ۱۰۰۰.۲. (اسم) در دورۀ نادرشاه، پنجهزار تومان.
-
ریال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از اسپانیایی] riyāl ۱. واحد پول ایران، برابر با یکدهم تومان.۲. واحد پول عربستان، عمان، قطر و یمن.۳. [منسوخ] در دورۀ قاجار، واحد پول معادل یک قِران و پنج شاهی.
-
ای
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) [عربی: اَی] 'ey ۱. حرف ندا که پیش از اسم و صفت درمیآید: ای مرد، ای پسر، ای جوانمرد، ای دلاور.۲. حرفی که برای تقریب و تخمین میآید: ای سیصد چهارصد تومان میارزد.۳. (شبه جمله) حرفی که برای تحسین میآید.۴. (شبه جمله) برای اظهار انزجار یا نارض...
-
عباسی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عباسبن عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام و جد خلفای عباسی) [عربی. فارسی] 'abbāsi ۱. از نوادگان عباس: خلفای عباسی.۲. (اسم، صفت نسبی، منسوب به شاه عباس) در دورۀ صفوی، واحد پول ایران، برابر با یکپنجاهم تومان.۳. (اسم، صفت نسبی) [منس...