کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تولید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تولید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَولید] to[w]lid ۱. چیزی را از چیز دیگر بهوجود آوردن؛ زایاندن.۲. (اقتصاد) حاصل کردن چیزی از طریق زراعت یا صناعت.۳. (اقتصاد) مقدار کالای تهیهشده.
-
جستوجو در متن
-
پرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: perte] port ضایعات مادۀ اولیه در جریان تولید.
-
رمک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رَمَکَة] [قدیمی] ramak مادیانی که برای جفتگیری و تولید مثل باشد؛ اسب.
-
نپتونیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: neptunium] (شیمی) neptoniyom فلزی با جلای نقرهای که در حرارت ۶۴۰ درجۀ سانتیگراد ذوب میشود و در جریان تولید پولوتونیم به عنوان مادۀ جنبی تولید میشود.
-
پزدک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] pazdak حشرۀ ریزی که در گندم تولید میشود و آن را میخورد؛ شپشه.
-
استرپتوکوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: streptocoque] (زیستشناسی) 'est[e]reptokok باکتریهایی گِرد و زنجیرمانند که بعضی از انواع آنها در انسان تولید بیماری میکند.
-
بادآور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) bād[']āvar ویژگی غذایی که تولید نفخ میکند؛ بادآورنده؛ نفخآور.
-
گامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gamète] (زیستشناسی) gāmet هر یک از سلولهای جنسی نر و ماده که در تولید مثل به کار می رود.
-
ترم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: therm] term واحد اندازهگیری حرارت در صنعت تولید گاز.
-
بیماری زا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) bimārizā تولیدکنندۀ بیماری؛ عاملی که موجب تولید بیماری شود.
-
ژنراتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: générateur] (برق) ženerātor دستگاهی که با استفاده از انرژی مکانیکی جریان الکتریسیته تولید میکند؛ مولد.
-
جفت گیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (زیستشناسی) joftgiri جفت شدن حیوان نروماده با هم برای تولید نسل؛ لقاح.
-
رآکتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: reactor] ‹رئاکتور› (فیزیک) re'āktor دستگاهی که برای تولید انرژی اتمی به کار میرود.
-
سپیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سپیجه› [قدیمی] so(a,e)piče کفک سفیدرنگ که بر روی خم شراب یا سرکه تولید میشود.