کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توطئه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توطئه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوطئَة] to[w]te'e مقدمه چیدن برای انجام دادن کاری؛ زمینهسازی.
-
جستوجو در متن
-
کودتا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: coup d'état] (سیاسی) kudetā توطئه و قیام ناگهانی بخشی از طبقۀ حاکم برای براندازی حکومت و تشکیل دولت جدید.
-
پاپوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pāpuš ۱. = پاافزار۲. آنچه پا را بپوشاند.〈 پاپوش دوختن: [عامیانه، مجاز] توطئه و پروندهسازی کردن برای کسی.
-
فراماسونری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: franc-maçonnerie] (سیاسی) fe(a)rāmāsoneri سازمان سرّی بینالمللی که طرفدار انسانیت، تهذیب اخلاق، رشد فکری مردم، و برطرف ساختن اختلافات مذهبی هستند. اعضای آن در بعضی کشورها به جاسوسی و توطئه شهرت دارند؛ فراموشخانه.
-
دام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dām] dām ۱. هر آلت و اسبابی که برای گرفتار ساختن و صید کردن جانوری به کار میبرند؛ بند؛ تله: ◻︎ همه کارها را سرانجام بین / چو بدخواه چینه نهد دام بین (فردوسی۲: ۷۹۹).۲. [مجاز] توطئه.
-
بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: band، جمع: بنود] band ۱. (زیستشناسی) محل اتصال دو استخوان در بدن؛ مفصل.۲. محل اتصال دو چیز؛ پیوند.۳. گرهِ نی.۴. (حقوق) قسمتی از کتاب یا قانون.۵. فصل.۶. ریسمان.۷. ریسمان یا زنجیر که به دستوپای انسان یا حیوانی ببندند.۸. دیواری که از سنگ...