کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
توز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ توختن و توزیدن) tuz ۱. = توختن۲. خواهنده؛ جوینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کینهتوز.
-
توز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توزه، توژ› [قدیمی] tuz پوست سفت و نازک درخت ارژن که به کمان و زین اسب میپیچیدهاند: ◻︎ در کمان سپید توز نهاد / بر سیاهاژدها کمین بگشاد (نظامی۴: ۵۷۴).