کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تودۀ جنگلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
توده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تود› tude ۱. تل؛ پشته.۲. هرچیزی که روی هم ریخته و کوت کرده باشند: تودۀ هیزم، تودۀ غله، تودۀ خاکستر.۳. عامه و انبوه مردم.
-
ریگ توده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rigtude = ریگپشته
-
توده شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) tudešenāsi شناختن تودۀ مردم؛ علم به عادات و آدابورسوم تودۀ مردم و افسانهها و ترانههای محلی؛ فولکلور.