کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توتیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توتیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tutiyā ۱. (شیمی) اکسید روی که در کورههایی که سرب و روی را ذوب میکنند بهدست میآید؛ دودی که در موقع گداختن سرب در بالای کوره جمع میشود. از داروهای چشم بوده و در معالجۀ بعضی از اورام چشم و برای تقویت باصره به کار میرفته؛ سرمه: ◻︎ غمزۀ نسرین ...
-
جستوجو در متن
-
خارپوستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xārpustān گروهی از جانوران بیمهرۀ دریایی که بدنشان از پوست آهکی و خارهای بسیار پوشیده شده، مانندِ ستارۀ دریایی و توتیا.
-
بلوط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: balūt] (زیستشناسی) balut ۱. درختی جنگلی با چوبی سخت و میوهای بیضیشکل که مصرف خوراکی دارد.۲. میوۀ این درخت.〈 بلوط دریایی: (زیستشناسی) = توتیا