کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توالی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمعِ تالیَة] tavāli ۱. پیاپی رسیدن؛ یکی پس از دیگری آمدن.۲. پیدرپی بودن؛ پشت سر هم قرار داشتن.
-
جستوجو در متن
-
ملودی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mélodie] (موسیقی) melodi قطعۀ موسیقی که از توالی چند صوت تشکیل شده و خوشآهنگ باشد؛ نغمه.
-
ریتم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: rythme] ritm ۱. (موسیقی) وزن موسیقی؛ ضربآهنگ.۲. [عامیانه] چگونگی توالی بخشهای مختلف یک عمل.
-
راجع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] rāje' ۱. دارای ارتباط؛ مرتبط.۲. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاههای همایون و نوا.۳. (صفت) (نجوم) [قدیمی] ویژگی ستارهای که حرکت آن برخلاف توالی بروج به نظر میرسد.〈 راجعبه: دربارۀ؛ پیرامونِ؛ مربوط به.
-
استقامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استقامة] 'esteqāmat ۱. ایستادگی کردن؛ ایستادگی؛ پایداری.۲. سلامت؛ تندرستی.۳. راستی؛ درستی.۴. ثبات؛ استواری.۵. (صفت) (ورزش) ویژگی هریک از مسابقاتی که دارای زمان یا مسیر طولانی هستند: دوِ استقامت، شنای استقامت، اسکی استقامت.۶. (نج...
-
بر
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) [پهلوی: apar] bar ۱. برای بیان قرار گرفتن چیزی روی چیز دیگر به کار میرود؛ بالایِ؛ رویِ: شکر را بر ترازو گذاشت.۲. در برابرِ؛ در مقابلِ: سه بر صفر باختند.۳. نسبت به؛ برای: بر من گریست.۴. لازم بودن کاری را میرساند؛ برعهدۀ: بر شماست که مبار...
-
رجوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] roju' ۱. بازگشتن؛ برگشتن؛ باز آمدن؛ بازگشت.۲. (فقه) بازگشت مرد بهسوی زنی که طلاق داده؛ یعنی هنوز عده تمام نشده مجدداً علاقۀ زناشویی را برقرار کند بدون عقد نکاح جدید.۳. (ادبی) در بدیع، بازگشت به کلام سابق است به نقض و ابطال آن ب...