کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهیگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهیگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tohigāh طرف راست یا چپ شکم، مابین آخرین دنده و لگن خاصره؛ پهلو.
-
جستوجو در متن
-
گردگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گردگه› [قدیمی] ge(o)rd[e]gāh اطراف کمر؛ تهیگاه؛ کمر.
-
خاصره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، خاصرَة] (زیستشناسی) xāsere ۱. تهیگاه.۲. پهلو؛ کمر.
-
حضن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] hezn ۱. از زیر بغل تا تهیگاه؛ سینه.۲. آغوش؛ بغل.
-
شغاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] ša(o)qāf بیماری یا دردی که در تهیگاه یا در پردۀ دل ظاهر میشود.
-
آبگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ābgāh ۱. جای آب؛ آبخور.۲. تالاب؛ استخر.۳. (زیستشناسی) پهلوی انسان بین دنده و لگن خاصره؛ تهیگاه.۴. مثانه.
-
لگن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از بابلی] lagan ۱. ظرفی بزرگ و لبهدار از جنس پلاستیک، فلز و امثال آن.۲. تشتی که در آن دست و صورت یا جامه میشویند.〈 لگن خاصره: (زیستشناسی) استخوانبندی شبیه لگن که در بدن انسان در انتهای ستون فقرات، زیر شکم و تهیگاه کمر قرار دارد؛...