کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamavvol ۱. مالدار شدن؛ مال بسیار بهدست آوردن؛ ثروتمند شدن.۲. توانگری.
-
جستوجو در متن
-
متمول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَموّل] mote(a)mavvel کسی که دارای تمول و ثروت باشد؛ دارندۀ مال؛ مالدار؛ ثروتمند.
-
دارایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دارائی› dārāy(')i ۱. آنچه از خواسته و کالا که مال انسان باشد؛ سرمایه؛ ثروت؛ تمول.۲. وزارتخانه یا ادارهای که مالیاتها را وصول میکند و به امور درآمد و هزینۀ کشور رسیدگی میکند؛ مالیه.۳. [منسوخ] نوعی از پارچۀ ابریشمی موجدار.