کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamassok ۱. چنگ زدن و دست انداختن به چیزی.۲. [مجاز] دستاویز ساختن؛ متوسل شدن.۳. (اسم) [منسوخ] سند؛ حجت.
-
جستوجو در متن
-
استمساک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estemsāk متوسل شدن؛ تمسک جستن.
-
استدلالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به استدلال) [عربی. فارسی] 'estedlāli ۱. مربوط به استدلال.۲. [مقابلِ کشفی و شهودی] مبتنی بر دلیل و استدلال: حرفهای استدلالی.۳. (اسم، صفت) کسی که همواره به دلیل و استدلال تمسک میجوید؛ طرفدار منطق و استدلال.۴. فیلسوف: ◻︎ پای استد...