کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمجید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمجید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamjid ۱. بزرگ شمردن؛ کسی را به بزرگی نسبت دادن.۲. به نیکی ستودن.۳. گرامی داشتن.
-
جستوجو در متن
-
بخ
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] bax[x] کلمهای برای مدح و اظهار خشنودی و مسرت یا تمجید؛ زه؛ خه؛ خوشا؛ آفرین.
-
باآفرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bā'āfarin درخور مدح و تمجید؛ قابل ستایش: ◻︎ یکی بزم جوید یکی رزم و کین / نگه کن که تا کیست باآفرین (فردوسی: ۵/۳۳۸).