کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] teleng زه؛ زهوار.
-
تلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [عامیانه] teleng صدایی که از برخورد انگشتان بر جایی ایجاد میشود.
-
تلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تلنه› [قدیمی] tolang ۱. خواهش؛ آرزو؛ حاجت؛ نیاز: ◻︎ راست خواهی به این تلنگ خوشم / این کنم بِه که بار خلق کشم (سنائی۱: ۱۹۵).۲. گدایی.
-
جستوجو در متن
-
تلنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tolne = تُلَنگ