کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقریر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مقرر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moqarrar ۱. ثابت و برقرارشده؛ قراردادهشده؛ قراریافته؛ برقرار.۲. تقریرشده.〈 مقرر داشتن: (مصدر متعدی) برقرار کردن؛ معین کردن؛ مقرر کردن.
-
املا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: املاء] 'emlā ۱. مطلبی را تقریر کردن که دیگری بنویسد.۲. (اسم) مطلبی که معلم بگوید و شاگرد بنویسد.۳. طریقۀ نوشتن کلمات.۴. درست نوشتن.