کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفاوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفاوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tafāvot ۱. فرق و اختلاف.۲. تباین و دوری میان دو چیز.۳. [قدیمی] از یکدیگر دور و جدا شدن.
-
جستوجو در متن
-
متباین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَباین] mote(a)bāyen ۱. جدا از یکدیگر.۲. آنچه با دیگری دوری و تفاوت دارد؛ ضد یکدیگر.
-
تمایز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamāyoz ۱. متفرق شدن.۲. جدا شدن.۳. با هم تفاوت داشتن.
-
متفاوت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَفاوت] mote(a)fāvet ۱. ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری فرق و تفاوت داشته باشد.۲. (قید) بهصورت ناهماهنگ؛ مختلف با دیگران.
-
تباین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabāyon ۱. جدایی.۲. تفاوت.۳. مخالف هم بودن؛ تضاد.
-
اساسی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اساس) [عربی. فارسی] 'asāsi ۱. بنیادی: کار اساسی.۲. اصلی: تفاوت اساسی.
-
مباینت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مبایَنة] [قدیمی] mobāyenat ۱. جدایی.۲. تضاد.۳. دشمنی؛ خصومت.۴. تفاوت.
-
شفیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šafire نوزاد برخی جانوران که از نظر ظاهری با موجود بالغ تفاوت دارد و قادر به تولید مثل نیست؛ لارو؛ نوچه؛ کرمینه.
-
لاییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] lāyidan ۱. نالیدن.۲. زوزه کشیدن: ◻︎ پنجه در صید برده ضیغم را / چه تفاوت کند که سگ لاید (سعدی: ۱۴۶).۳. هرزه گفتن.
-
توفیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوفیر] to[w]fir ۱. صرفهجویی.۲. (اسم) تفاوت.۳. افزونی؛ زیادتی؛ افزایش.۴. زیاد کردن؛ افزودن.۵. [قدیمی] زیاد کردن مال.۶. [قدیمی] سود؛ فایده.۷. [قدیمی] حق کسی را تماموکمال دادن.۸. [قدیمی] تمام کردن.
-
فرق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] farq ۱. شکافی بهصورت خط که بهوسیلۀ شانه میان موها ایجاد میکنند.۲. [مجاز] سر؛ کله: ◻︎ آید فرقش به سلام قدم / حلقهصفت پای و سر آرد به هم (نظامی۱: ۲۲).۳. تفاوت؛ تمایز.۴. [مجاز] نوک و بالای هرچیز: ◻︎ سبحانالله ز فرق سر تا قدمت / در قالب...
-
مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) mānde ۱. ویژگی مادۀ غذایی کهنه یا غیرقابلمصرف: غذای مانده.۲. (اسم، صفت) باقیمانده.۳. خسته.۴. (اسم، صفت) (حسابداری) باقیماندۀ حساب؛ تفاوت جمع اقلام دریافتی و پرداختی.۵. (صفت) [مجاز] بینصیب.
-
مغایرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مغایَرة] moqāyerat ۱. تفاوت؛ اختلاف.۲. (ادبی) در بدیع، آن است که شاعر در دو مصراع یا دو بیت چیزی را که مدح کرده ذم کند یا آنچه را که ذم کرده مدح بکند؛ تلطف، مانند این شعر: میکنم شکوه ز هجران و زوالش خواهم / که مرا بعد وصال آمد و گر...
-
رطل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ratl ۱. واحد وزن مایعات برابر ۱۲ اوقیه یا ۸۴ مثقال. Δ این وزن در جاهای مختلف تفاوت داشته؛ وزنی که در ایران یکرطل گفته میشده معادل صدمثقال بوده (هر مثقال ۲۴ نخود).۲. پیمانه؛ پیالۀ شراب.〈 رطل گران: [قدیمی] پیمانۀ بزرگ ش...