کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعیین شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مهرالمسمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (حقوق، فقه) mahrolmosammā مهری که در حین عقد ازدواج برای زن تعیین شده باشد.
-
تاخیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tāxire نصیب و قسمت که از ابتدا برای کسی تعیین شده: تاخیرۀ تو چنین بوده؛ بخت؛ طالع؛ سرنوشت.
-
محدود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mahdud ۱. چیزی که حدونهایت داشته باشد؛ آنچه برای آن حدومرز تعیین شده باشد.۲. کوچک؛ مختصر.۳. ویژگی کسی که آزادی ندارد.۴. (ادبی) ویژگی قصیدهای که نسیب ندارد.
-
موقوفه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مَوقوفَة، جمع: موقوفات] (حقوق، فقه) mo[w]qufe ۱. وقفشده.۲. (اسم، صفت) ملکی که درآمد آن برای کارهای عامالمنفعه یا اموری که واقف تعیین کرده، اختصاص داده شده.
-
نشانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nešāni ۱. = آدرس۲. علامتی که میان دو نفر تعیین شده باشد.۳. علامتی که با آن کسی یا چیزی را بشناسند.۴. نامونشان.۵. علامت.
-
فرجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فرجَة، جمع: فُرَج] forje ۱. فرصت پیشآمده بین دو زمان تعیین شده برای انجام کارهای معیّن؛ مهلت.۲. [قدیمی] گشادگی؛ شکاف میان دو چیز.۳. [قدیمی] رخنه؛ شکاف.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] = فَرَج
-
تجزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تجزِئَة] tajziye ۱. جزءجزء کردن چیزی؛ اجزای جسمی را از هم جدا کردن.۲. (شیمی) جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده؛ آنالیز.۳. (ادبی) در دستور زبان، جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع...
-
سیستم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: systéme] sistem ۱. مجموعهای متشکل از عناصر مرتبط با یکدیگر که مسئول انجام کار خاصی هستند؛ دستگاه: سیستم گوارشی، سیستم بانکی.۲. آنچه شکل، ساختار، و یا تجهیزات متفاوت یک وسیله را تعیین میکند: سیستم کامپیوتر.۳. مجموعهای از قواعد و اصو...