کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعصب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعصب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'assob ۱. جانبداری کردن از مذهبی.۲. به چیزی دلبسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن.۳. [قدیمی] کینه؛ دشمنی.
-
جستوجو در متن
-
عصبیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عصبیّة] 'asabiy[y]at ۱. تعصب.۲. [قدیمی، مجاز] خصومت؛ تعصبآلود.
-
بی غیرت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] biqeyrat کسی که غیرت و تعصب ندارد.
-
بی رگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] birag بیغیرت؛ کسی که غیرت و تعصب نداشته باشد.
-
فناتیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: fanatisme] fa(e)nātism تعصب دینی؛ قشریگری.
-
بی حمیت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bihamiy[y]at ۱. بیغیرت؛ بیتعصب.۲. بیمروت.
-
قرمساق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [عامیانه] qoromsāq کسی که دربارۀ زن خود تعصب نداشته باشد و زن خود را به دیگران بدهد؛ دیوث.
-
دیوث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] dayyus مرد بیغیرت؛ مردی که دربارۀ زن خود غیرت و تعصب نداشته باشد.
-
بی درد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bidard ۱. آنکه درد و رنجی ندارد.۲. [مجاز] آدم بیحس و بیتعصب؛ بیرگ.
-
دگماتیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: dogmatisme] (فلسفه) dogmātism اعتقاد تعصبآمیز به یک باور به عنوان یک اصل قطعی و غیرقابل تغییر؛ جزماندیشی.
-
نامرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مجاز] nāmard ۱. فاقد خصلتهای انسانی پسندیده؛ ناجوانمرد؛ ناکس.۲. بیتعصب؛ بیغیرت.۳. [قدیمی] ترسو.
-
تندرو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) tondro[w] ۱. [مقابلِ کُندرو] انسان یا حیوان یا وسیلۀ نقلیهای که میتواند تند حرکت کند؛ تندرونده؛ تندرفتار؛ تیزرفتار.۲. [مجاز] بیباک؛ بیپروا.۳. [مجاز] افراطی؛ کسی که در وابستگی به عقیدهای تعصب دارد.
-
سوررئالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: surréalisme] surre'ālism نهضت هنری که هدف آن بیان احساس و ارائۀ تخیلات و اندیشههای آزاد بیقیدوبند بود و پیروان آن معتقد بودند که هنرمند باید بدون ملاحظۀ قیود اخلاقی، وابستگی ذهنی، تعصب و یا مراعات قواعد ادبی و هنری آنچه به مغز و...
-
غیرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیرة] qeyrat ۱. حمیت؛ ناموسپرستی.۲. [قدیمی] رشک.〈 غیرت آوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] حسادت کردن.〈 غیرت بردن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. = 〈 غیرت آوردن۲. ناموسپرستی کردن.〈 غیرت داشتن: (مصدر لازم) تعصب و حمیت داشتن؛ حفظ...