کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصفية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تصفیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تصفیَة] tasfiye ۱. پاک کردن؛ پاکیزه ساختن.۲. صافی کردن؛ بیآلایش کردن چیزی؛ خالص کردن؛ پالودن.۳. امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن.۴. رفع اختلاف کردن.〈 تصفیهٴ حساب: = تسویهحساب
-
تصفیه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (شیمی) tasfiyexāne جای تصفیه کردن نفت یا مادۀ دیگر؛ پالایشگاه.
-
جستوجو در متن
-
پالایشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالایشگه› pālāyešgāh ۱. جای صاف کردن؛ تصفیهخانه.۲. (شیمی) محل تصفیه کردن نفت.
-
مستصفی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostasfā پاکیزه و تصفیهشده.
-
پالایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) pālāyeš صاف کردن؛ صافی کردن؛ تصفیه.
-
پالایش گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pālāyešgar صافیکننده؛ تصفیهکننده؛ پالاینده.
-
پالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] pāleš ۱. تفحص؛ جستجو؛ کاوش.۲. تصفیه.
-
مصفا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مصفّیٰ] [قدیمی] mosaffā ۱. تصفیهشده؛ صافشده.۲. خالص؛ بیغش.
-
مفاصا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی: مفاصاة] mofāsā ۱. تصفیهحساب کردن.۲. (اسم) (حسابداری) مفاصاحساب.
-
تسویه حساب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasviyehesāb حساب قرض و طلب خود را با دیگری روشن ساختن و پاک کردن؛ پرداختن یا گرفتن بدهی؛ تصفیهحساب.
-
سیلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silice] (شیمی) silis مادهای مرکب از سیلیسیوم و اکسیژن که در طبیعت هم بهصورت آزاد و هم بهصورت سیلیکاتها فراوان است و در شیشهسازی، تصفیۀ آب و مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد.
-
موم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mum مادهای زردرنگ که زنبورعسل تولید میکند و از آن برای خود لانه میسازد؛ تفالۀ عسل که پس از تصفیۀ عسل باقی میماند.
-
کلر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: chlore] (شیمی) kolor عنصر غیرفلزی گازی از گروه هالوژنها به رنگ زرد، با بوی تند و زننده که در تهیۀ داروها، موادگندزدا، حشرهکشها و تصفیۀ آب به کار میرود.
-
ازن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ozone] ‹اوزون› (شیمی) 'ozon گازی سمّی، آبیرنگ، و موجود در طبقات فوقانی جو، با بوی تند که هنگام رعدوبرق یا در اطراف ماشینهای برق تولید میشود و برای تصفیۀ آب و از بین بردن میکروبها به کار میرود.