کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشريح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تشریح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tašrih ۱. گشودن و آشکار ساختن چیزی.۲. بیان کردن و شرح دادن مطلب.۳. شرحهشرحه کردن؛ قطعهقطعه کردن؛ از هم جدا کردن.۴. (اسم) (پزشکی) علمی که دربارۀ ساختمان بدن و چگونگی اعضا و ارتباط آنها با هم بحث میکند؛ کالبدشناسی.۵. (اسم) (پزشکی)...
-
جستوجو در متن
-
کالبدشناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از یونانی. فارسی] (پزشکی) kālbo(a)dšenās متخصص تشریح؛ متخصص کالبدشناسی.
-
بافت شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زیستشناسی) bāftšenāsi نسجشناسی؛ قسمتی از علم تشریح که دربارۀ بافتها و یاختههای بدن بحث میکند.
-
کالبدشناسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مٲخوذ از یونانی. فارسی] (پزشکی) kālbo(a)dšenāsi عملی که از طریق کالبدشکافی به بررسی ساختمان بدن میپردازد؛ تشریح؛ آناتومی.
-
کالبدشکافی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مٲخوذ از یونانی. فارسی] (پزشکی) kālbo(a)dšekāfi ۱. شکافتن جسد مرده برای آزمایش یا بررسی علت مرگ او.۲. تشریح عملی بدن برای بررسی اعضای درونی.
-
اطلس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] 'atlas ۱. نوعی پارچۀ ابریشمی؛ دیبا.۲. [مجاز] جامۀ ابریشمین.۳. نوعی پارچۀ پُرزدار از جنس ابریشم مصنوعی.۴. هر کتابی که دارای نقشههای گوناگون باشد: اطلس جغرافیا، اطلس تشریح.۵. (زیستشناسی) نخستین مهرۀ گردن در زیر جمجمه...