کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: tašt] tašt ظرفی که در آن لباس یا چیز دیگر میشویند؛ لگن؛ طشت.〈 تشت زر (زرین):۱. تشتی که از زر ساخته شده.۲. [قدیمی، مجاز] خورشید.〈 تشت سیمین:۱. تشتی که از نقره ساخته شده.۲. [قدیمی، مجاز] ماه.〈 تشت غربالی: [قدیمی، مجاز] ...
-
لگن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از بابلی] lagan ۱. ظرفی بزرگ و لبهدار از جنس پلاستیک، فلز و امثال آن.۲. تشتی که در آن دست و صورت یا جامه میشویند.〈 لگن خاصره: (زیستشناسی) استخوانبندی شبیه لگن که در بدن انسان در انتهای ستون فقرات، زیر شکم و تهیگاه کمر قرار دارد؛...