کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسریع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسریع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasri' شتاب کردن در کاری؛ شتافتن.
-
واژههای همآوا
-
تصریع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) tasri' در بدیع، آوردن قافیه در مصراع اول ابیات غزل یا قصیده بعد از بیت اول، مانندِ این شعر: صبر کن ای دل که صبر، سیرت اهل صفاست / چارۀ عشق احتمال، شرط محبت وفاست ـ مالک رد و قبول، هرچه کند پادشاست / گر بزند حاکم است، ور ب...
-
جستوجو در متن
-
اکسیداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: oxydase] (شیمی) 'oksidāz آنزیمی که سبب اکسیداسیون شود و یا آن را تسریع کند.
-
آنزیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: enzyme] (زیستشناسی) 'ānzim مادۀ آلی که توسط سلولهای بدن ساخته و ترشح میشود و سبب تسریع فعل و انفعال شیمیایی مواد میشود.