کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزکیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزکیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تزکیَة] tazkiye ۱. پاکیزه کردن؛ بیآلایش کردن.۲. زکات دادن.
-
واژههای همآوا
-
تذکیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تذکیَة] tazkiye ۱. (فقه) گلوی حیوان حلالگوشت را بریدن.۲. [قدیمی] افروختن و تیز کردن آتش.
-
جستوجو در متن
-
صوفیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صوفیَّة] (تصوف) sufiy[y]e فرقهای از مسلمانان که طریقه و مسلک آنان ریاضت، عبادت، تزکیۀ نَفْس، پیمودن مراحل اخلاص، و کسب معرفت است و معتقدند که با عبادت و ریاضت و تزکیۀ نَفْس میتوان به حق و حقیقت راه یافت. پیشوایانی دارند که مریدان را در...
-
بودیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bouddhisme] budism عقاید و تعلیمات آیین بودایی که ترک لذات و شهوات، احتراز از دزدی و دروغگویی و اعمال ناشایستۀ دیگر، کوشش در کسب علم، تزکیۀ نفس، خدمت به خلق، و آزار نرساندن به جانداران را توصیه میکند.
-
جهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جِهاد] ja(e)hād ۱. (فقه) جنگ کردن در راه دین حق.۲. مبارزه.۳. [قدیمی] کوشش کردن.〈 جهاد اصغر: [مقابلِ جهاد اکبر] (فقه) جنگ در راه دین.〈 جهاد اکبر: [مقابلِ جهاد اصغر] (فقه) جهاد یا جنگ با نفس، و ریاضت برای تزکیۀ نفس.
-
یوگا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] (ورزش) yugā ۱. مجموعهای از تمرینهای فیزیکی برای کسب قدرت روحی.۲. در آیین هندو، انجام تمرینات و ریاضتهای طاقتفرسا و اعمال حیرتانگیزِ منافی اصول علمی و ساختمان فیزیکی بدن انسان برای تزکیۀ نفس.
-
خلوت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: خلوة، جمع: خَلَوات] xalvat ۱. فاقد ازدحام و شلوغی: شهر خلوت.۲. (اسم مصدر) تنهایی.۳. (اسم مصدر) تنها ماندن با معشوق.۴. (اسم) جای فاقد ازدحام و شلوغی.۵. (اسم مصدر) (تصوف) دوری گزیدن سالک از مردم برای تزکیۀ نفس.
-
طریقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر، اسم) [عربی: طریقة] tariqat ۱. (تصوف) روش اهل صفا و سلوک؛ تزکیۀ باطن: ◻︎ ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل / که مرد راه نیندیشد از نشیبوفراز (حافظ: ۵۲۴)، ◻︎ در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست / بر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست (حافظ: ۱۶۱...