کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تر و تمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اولی تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'o[w]lātar سزاوارتر؛ شایستهتر؛ بهتر: ◻︎ ترک احسان خواجه اولیتر / کاحتمال جفای بوابان (سعدی: ۱۱۲). Δ با آنکه اولی خود صفت تفضیلی است، باز هم در فارسی علامت صفت «تر» به آن میافزایند.
-
آشوب تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āšubtar پرغوغاتر؛ پرفتنهتر: ◻︎ بلایی زاین جهان آشوبتر نیست / که رنج خاطر است ار هست ور نیست (سعدی: ۹۸).
-
کوچک تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kuča(e)ktar ۱. خردتر.۲. اندکتر.
-
چرب تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čarbtar ۱. پرروغنتر؛ روغندارتر.۲. [مجاز] بیشتر؛ افزونتر.
-
پست تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pasttar ۱. پایینتر.۲. خوارتر.۳. فرومایهتر.
-
پس تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت تفضیلی) ‹پستر› pastar عقبتر.
-
پیش تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pištar ۱. جلوتر.۲. نزدیکتر.۳. پیش از این.۴. گذشته؛ سابق.
-
سپس تر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] sepastar بعدتر؛ عقبتر.
-
جستوجو در متن
-
تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی: تمییز] tamiz ۱. پاک؛ پاکیزه.۲. فرق و امتیاز.۳. هوش و فراست.〈 تمیز بودن: (مصدر لازم) پاک و پاکیزه بودن.〈 تمیز دادن: (مصدر متعدی) بازشناختن؛ فرق گذاشتن و تشخیص دادن.〈 تمیز کردن: (مصدر متعدی) پاک و پاکیزه کردن.
-
صاحب تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebtamiz عاقل؛ خردمند؛ آنکه بد و نیک را از هم تمیز بدهد.
-
پاک کننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pākkonande آنکه چیزی را پاک و تمیز کند.
-
تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamayyoz جدا شدن؛ فرق و جدایی پیدا کردن.
-
شامپو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: champoo، مٲخوذ از هندی] šāmpu(o) مایعی شیمیایی که برای شستن و تمیز کردن و موی سر به کار میبرند.
-
نکته دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] noktedān شخص زیرک و بافراست که خوب و بد را تمیز بدهد؛ نکتهشناس.