کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترک ورقهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پس ترک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) pastarak اندکی پستر؛ عقبتر.
-
پیش ترک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مصغرِ پیشتر] pištarak کمی جلوتر؛ کمی پیشتر.
-
نیم ترک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nimtark ۱. کلاهخود.۲. خیمۀ کوچک.
-
ترک بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tarkband ۱. جایی در اتومبیل و سایر وسایل نقلیه که بار را در آنجا میبندند.۲. [قدیمی] دوال چرمی که در عقب زین اسب آویزان میکنند برای بستن چیزی.
-
ترک تاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [ترکی. فارسی] ‹ترکتازی، ترکیتاز› [قدیمی] torktāz ۱. تاخت آوردن ناگهانی برای تاراج و کشتار، مانند تاختوتاز ترکان قدیم.۲. تاختوتاز؛ جولان.
-
ترک جوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] [قدیمی] torkjuš ۱. گوشت نیمپخته.۲. آبگوشت یا خوراک دیگر که گوشت آن نیمپخته باشد.
-
خوش ترک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xoštarak کمی خوشتر و نیکوتر؛ قدری بهتر و خوشایندتر.