کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترمومتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترمومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thermomètre] (فیزیک) termometr دماسنج.
-
جستوجو در متن
-
دماسنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (فیزیک) damāsanj آلتی که درجۀ حرارت را معین کند؛ میزانالحراره؛ ترمومتر.
-
درجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: درجَة، جمع: دَرَجات] dara(e)je ۱. پایه؛ پله.۲. رتبه؛ مرتبه.۳. هر یک از تقسیمات یک وسیله مثل بارومتر و ترمومتر یا چیز دیگر که به چند قسمت تقسیم شده باشد.۴. (ریاضی) یک جزء از ۳۶۰ جزء محیط دایره.۵. (نظامی) مقام و رتبۀ نظامی: درجهٴ سرهنگی.