کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ta(o)rme = تکتلو
-
ترمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹تیرمه› terme شال؛ نوعی پارچۀ نفیس که از کرک لطیف بافته میشود.
-
جستوجو در متن
-
ارخالق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹آرخالق› 'arxālo(e)q لباس کوتاه آستردار از جنس ترمه، مخمل، یا زری.
-
تکلتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] takaltu نمدی که زیر زین بر پشت اسب میاندازند؛ نمدزین؛ آدرم؛ آدرمه؛ ترمه.
-
نمدزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) namadzin نمدی که زیر زین بر پشت اسب میاندازند؛ آدرم؛ آدرمه؛ ترمه؛ تکلتو.
-
قباله پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qabālepič تکۀ شال، ترمه، یا پارچۀ گرانبهای دیگری که قبالۀ عروس را در آن بپیچند و در شب عروسی به خانۀ او بفرستند.
-
سوزنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به سوزن) suzani تکه پارچهای از مخمل، شال یا ترمه با حاشیه و ریشه که روی آن ابریشمدوزی یا گلابتوندوزی شده باشد و آن را زنان در رختکن حمام زیر لباسهای خود میگسترانند.
-
توغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹توق› [قدیمی] tuq ۱. علم؛ پرچم؛ رایت؛ علامت.۲. علم بزرگی که در ایام عزاداری پیشاپیش دسته حرکت میدهند و بر سر آن شکل پنجه است و دو طرف پنجه را با پرهای بزرگ و شالهای ترمه زینت میدهند.