کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ترفنده، تروند، ترکند، ترکنده› tarfand ۱. مکر؛ حیله: ◻︎ چون خود نکنی چنانکه گویی / پند تو بُوَد دروغ و ترفند (ناصرخسرو: ۲۳).۲. تزویر.۳. دروغ.۴. (صفت) [قدیمی] بیهوده: ◻︎ با هنر او همه هنرها یافه / با سخن او همه سخنها ترفند (فرخی: لغتنامه: ترف...
-
جستوجو در متن
-
برفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] barfand = ترفند
-
تروند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tarvand = ترفند
-
ترکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] tarkand = ترفند
-
تروکاژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: trucage] (سینما) to(e)rukāž وسایل و ترفندهایی در فیلمبرداری سینما که برای نشان دادن وقایع یا مناظری که مجسم ساختن آنها بهطور طبیعی ممکن نیست انجام میشود.
-
تیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تاو› [قدیمی] tiv تابوتوان؛ طاقت: ◻︎ یکی مهره باز است گیتی که دیو / ندارد به ترفند او هیچ تیو (عنصری: ۳۶۱)
-
تالواسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tālvāse = تاسه: ◻︎ مر مرا ای دروغگوی سترگ / تالواسه گرفت از این ترفند (خفاف: شاعران بیدیوان: ۲۹۵).
-
فند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) fanad مکر؛ حیله؛ فریب؛ نیرنگ؛ دروغ؛ ترفند: ◻︎ چه کند با تو حیلهٴ بدخواه / پیش معجز چه قدر دارد فند (شمس فخری: مجمعالفرس: فند).