کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترشح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترشح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taraššoh ۱. = تراویدن۲. پاشیده شدن مایعات به لباس یا بدن و مانند آن.۳. تراوش آب از خلال سنگ یا چیز دیگر.۴. [قدیمی] بهتدریج قوت گرفتن، توانا شدن، و شایستگی حاصل کردن برای کاری.
-
واژههای همآوا
-
ترشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) torše = ترشک
-
جستوجو در متن
-
ترابش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] tarābeš تراوش؛ ترشح.
-
توکسین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: toxine] (پزشکی) toksin مادۀ سمّی پروتئینی که بهوسیلۀ میکروبها ترشح میشود؛ زهرابه.
-
اگزما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: éczéma] (پزشکی) 'egzemā نوعی بیماری پوستی که باعث تورم، سرخ شدن، پوسته شدن، تاول، و ترشح در سطح پوست میشود.
-
گاستریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gastrite] (پزشکی) gāst[e]rit التهاب و ورم معده ناشی از تغذیه، تغییر میزان ترشح اسید معده، و عفونت.
-
تیروکسین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thyroxine] (زیستشناسی) tiroksin هورمونی حاوی ید که از تیروئید ترشح میشود و سوختوساز بدن را تنظیم میکند.
-
آکرومگالی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acromégalie] (پزشکی) 'ākromegāli نمو غیرعادی و نامتناسب استخوان در بعضی از اعضای بدن که به سبب ترشح بیش از حد یکی از هورمونهای غدۀ هیپوفیز صورت میگیرد.
-
آنتی توکسین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: antitoxine] (پزشکی) 'āntitoksin مادهای که گلبولهای سفید برای دفاع از بدن در مقابل سموم و میکروبها ترشح میکند؛ ضد سم؛ ضد زهر؛ پادزهر.
-
آنزیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: enzyme] (زیستشناسی) 'ānzim مادۀ آلی که توسط سلولهای بدن ساخته و ترشح میشود و سبب تسریع فعل و انفعال شیمیایی مواد میشود.
-
بزاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] bozāq آب دهان که از غدههای مخصوص زیر زبان ترشح میشود و علاوه بر نرم کردن غذا مقداری از نشاستۀ آن را تبدیل به قند میکند؛ خدو.
-
کورتیزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cortisone] (زیستشناسی) kortizon از هورمونهایی که بهوسیلۀ بخش قشری غدد فوق کلیوی به داخل خون ترشح میشود و مهمترین کار آن افزایش غلظت خون است.
-
مازو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مازوج› (زیستشناسی) māzu ۱. = بلوط۲. مادهای با مصرف دارویی و صنعتی که از ترشح یکی از انواع بلوط بهدست میآید و بر اثر گزش حشرهای بهصورت کروی درمیآید.