کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترس
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ ترسیدن) tars ۱. = ترسیدن۲. ترسنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خداترس.۳. (اسم مصدر، اسم) بیم؛ خوف.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] تقوا؛ پرهیزگاری.
-
ترس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tors سپر.
-
واژههای مشابه
-
ترس کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] tarskār خداترس؛ زاهد؛ پارسا.
-
سایه ترس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] sāyetars کسی که حتی از سایۀ خود بترسد؛ بسیارترسو.
-
جستوجو در متن
-
ترسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) tarsidan بیم داشتن؛ دچار ترس شدن؛ ترس داشتن؛ بیمناک شدن.
-
خشیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خشیة] [قدیمی] xašyat ۱. ترس از عظمت خداوند.۲. ترس؛ بیم.
-
ترسناک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tarsnāk ۱. ترسآور.۲. [قدیمی] بیمناک؛ دارای ترس؛ ترسو.
-
بی پروا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) biparvā بیترس؛ بیباک.
-
بیمگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bimgāh جای بیم و ترس.
-
روع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رَوع] [قدیمی] ro[w]' ترس؛ بیم.
-
نهاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nehāz ترس؛ بیم.
-
هاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ هراس] [قدیمی] hās بیم؛ ترس.
-
وجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وجاء] [قدیمی] vajā بیم؛ ترس.