کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخمدان تخمدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نخیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] naxiz ۱. کمینگاه؛ نخیزگاه.۲. تخمدان.۳. جایی که در آن نهال کاشته باشند که بعد جابهجا کنند.
-
غوزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گوزه، غوژه، جوزغه، وش، کتو› (زیستشناسی) quze ۱. غلاف پنبه که هنوز پنبۀ آن را درنیاورده باشند.۲. غلاف و پوست دانه یا تخمدان بعضی گیاهان مانند خشخاش و شقایق.
-
میوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: mivak] mive تخمدان بارورشده و رسیدۀ گل که دانهها را در بر میگیرد، بهویژه درصورتیکه دارای گوشته باشد؛ بار؛ بر؛ ثمر.〈 میوهٴ دل: [مجاز] فرزند.
-
داردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dārdān زمینی که در آن دانهها یا قلمههای درختان را بکارند تا پس از سبز شدن به جای دیگر انتقال بدهند؛ تخمدان؛ دانهدان.
-
مادگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) mādegi ۱. [مقابلِ نری] ماده بودن.۲. (اسم) (زیستشناسی) اندام مادۀ گل که شامل تخمدان و تخمکهاست.۳. (اسم) سوراخ جلو لباس که دگمه در آن جا میگیرد؛ جادگمه.
-
خامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xāme ۱. چربی شیر خام که بهطور طبیعی یا با ماشین خامهگیری از شیر میگیرند.۲. قلم.۳. (زیستشناسی) بخشی از مادگی گل که میان کلاله و تخمدان قرار دارد.۴. نخ ابریشمی.۵. [قدیمی] توده: ◻︎ تا هست خامهخامه به هر بادیه ز ریگ / و ز باد غیبهغیبه بر او نق...