کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تختگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تختگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تختگه› taxtgāh ۱. جای تخت.۲. [قدیمی] محل جلوس پادشاه.۳. [قدیمی] پایتخت.
-
جستوجو در متن
-
دکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دکَّة] dakke ۱. سکو؛ تختگاه.۲. دکان کوچک.
-
سکو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sak[k]u برآمدگی از زمین مانند تخت از سنگ یا آجر در کنار در حیاط یا میان باغ و پای درختان سایهدار درست کنند؛ تختگاه.