کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحویل فاصله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سال تحویل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (نجوم) [عامیانه] sāltahvil ساعتی که سال نو شود و نوروز آغاز گردد؛ لحظهای که زمین یک دور حرکت انتقالی خود را به دور خورشید به پایان برساند؛ تحویل سال؛ هنگام تحویل سال؛ گردش سال.
-
تحویل دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] tahvildār ۱. کسی که پول یا چیز دیگر به او تحویل داده شود که نزد خود نگاه دارد و موقع لزوم تحویل بدهد.۲. (بانکداری) مٲمور دریافت و پرداخت پول در بانکها و مؤسسات مالی.