کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحریم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahrim ۱. حرام کردن؛ حرام گردانیدن چیزی یا کاری؛ منع کردن.۲. (اسم) شصتوششمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲ آیه؛ متحّرم؛ لمتحرم.
-
جستوجو در متن
-
بایکوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: boycott] bāykot تصمیم دستهجمعی چند شخص، شرکت، یا کشور برای قطع روابط خود با یک شخص، شرکت، یا کشور برای ابراز عدم رضایت از عملکرد وی؛ تحریم.
-
ربا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] rebā فایده و سودی که طلبکار بابت طلب خود میگیرد؛ نوعی بیع و معامله که اسلام آن را تحریم کرده به جهتِ سود و بهره که داین از نقد و جنس بهطریق استثمار فاحش از مدیون دریافت میکند.
-
غلاظ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ غلیظ] qelāz = غلیظ〈 غلاظِ شداد:۱. تندخو و خشن.۲. با شدت و تحکم؛ محکم و استوار: سوگندهای غلاظ شداد. Δ برگرفته از قرآن کریم (تحریم: ۶).〈 غلاظ و شداد: =〈 غلاظِ شداد