کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحریف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحریف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahrif ۱. تغییر دادن، تبدیل کردن و گردانیدن کلام کسی از وضع و طرز و حالت اصلی خود.۲. بعضی حروف کلمه را عوض کردن و تغییر دادن معنی آن.
-
جستوجو در متن
-
محرف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moharraf ویژگی کلمهای که حرف یا حروفی از آن تغییر داده شده باشد؛ تحریفشده.
-
محرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] moharref کسی که کلامی را تغییر بدهد؛ تحریفکننده؛ تغییردهنده.
-
اصیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'asil ۱. دارای نژاد خوب؛ نژاده؛ نجیب: آدم اصیل.۲. به دور از تحریف یا تغییر؛ اصلی؛ واقعی: فرهنگ اصیل اسلامی.
-
تجاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تجار› [قدیمی] tajāre کرهاسب: ◻︎ آنکه تدبیر او سواری کرد / بر جهان تجارۀ توسن (فرخی: ۳۰۷). Δ بعضی این کلمه را تحریف تخاره دانستهاند، منسوب به تخارستان: اسب تخاری.