کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taharrok حرکت کردن؛ جنبیدن؛ جنبش داشتن.
-
جستوجو در متن
-
نوراستنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: neorasthénie] (پزشکی) norāsteni نوعی بیماری عصبی که با خستگی زیاد، احساس درماندگی و کم شدن تحرک همراه است؛ ضعف اعصاب.
-
گیربوکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: gear box] ‹گریبکس› girboks جعبهای در اتومبیل که قدرت تحرک موتور به آن منتقل میشود و بهوسیلۀ دستۀ دنده به دندههای مختلف منتقل میگردد.
-
تپش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) tapeš ۱. بیآرامی؛ اضطراب؛ بیقراری.۲. [مجاز] تحرک؛ لرزش.۳. ضربان قلب.
-
دینامیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: dynamisme] dināmism ۱. (فلسفه) هریک از نظریههای فلسفی که پدیدههای مادی جهان را حاصل عمل نیروهای گوناگون میداند.۲. (اسم مصدر) تحرک؛ پویایی.