کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجربه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی تجربه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bitajro(e)be ناآزموده و تازهکار.
-
صاحب تجربه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sahebtajro(e)be باتجربه؛ کارآزموده.
-
جستوجو در متن
-
آزمودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: āzmutan] ‹آزماییدن› 'āz[e]mudan ۱. آزمایش کردن؛ امتحان کردن.۲. تجربه کردن.۳. خوبی و بدی چیزی را سنجیدن؛ وارسی کردن.۴. تمرین کردن.