کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تتری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تتم› (زیستشناسی) [قدیمی] tatri = سماق
-
تتری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به تتر) ‹تتاری› [قدیمی] tatari = تاتاری
-
جستوجو در متن
-
برکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به برک۱) ‹برگی› baraki تهیهشده از برک: ◻︎ حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست / درویشصفت باش و کلاه تتری دار (سعدی: ۹۲).
-
سماق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سمّاق، معرب، مٲخوذ از فارسی: سماک] (زیستشناسی) somāq درختی با برگهای مرکب، گلهای سفید خوشهای، میوۀ کوچک سرخرنگ و ترشمزه که در جاهای سرد میروید و بلندیش تا پنج متر میرسد؛ تتم؛ تتری؛ تتریک؛ ترشابه؛ ترشاوه؛ تمتم؛ سماقیل.〈 سماق ...