کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تب گرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تب بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (پزشکی) tabbor هر دارویی که تب را قطع کند یا تخفیف بدهد.
-
تب لرزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تبلرز› (پزشکی) tablarze ۱. = مالاریا۲. تبولرز.
-
تب یازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] tabyāze = تب 〈 تب نوبه: ◻︎ چنان دشمن از بیم تیغ تو لرزد / که گویی گرفتهست تبیازه او را (غضایری: لغتنامه: تبیازه).
-
جستوجو در متن
-
محرور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mahrur ۱. (طب قدیم) کسی که دارای مزاج گرم است.۲. (صفت) [قدیمی] گرمشده از حرارت آتش و تب.
-
شیرخشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) širxešt شیره و صمغی که از گیاهی که در کوههای البرز و خراسان میروید تراوش میکند. طعمش شیرین و دارای قند و نشاسته و سقز است. در طب بهعنوان ملین و مسهل به کار میرود. ۱۵ تا ۶۰ گرم آن را در آب یا شیر حل میکنند و میخورند. در تقوی...