کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبدیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبدیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabdil ۱. تغییر چیزی به جای چیز دیگر.۲. [قدیمی] عوض کردن شخصی با شخص دیگر.
-
جستوجو در متن
-
مبدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mobdal عوضشده؛ تبدیلشده.
-
استبدال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estebdāl تبدیل شدن چیزی به چیز دیگر؛ جابهجایی؛ تغییر.
-
متبدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motabaddel تبدیلشونده؛ عوضشونده.
-
دیاستاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: diastase] (زیستشناسی) diyāstāz آنزیمی که نشاسته را به مالتوز تبدیل میکند.
-
آلش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [ترکی] ‹آلیش› [قدیمی] 'āleš عوضوبدل؛ تعویض؛ تبدیل؛ مبادله.
-
ترموالکتریک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: thermoélectrique] (فیزیک) termo'elekt[e]rik آنچه میتواند انرژی حرارتی را به انرژی الکتریکی تبدیل کند.
-
آنابولیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: anabolisme] (زیستشناسی) 'ānābolism فرایندی که طی آن، مواد ساده به ترکیبات پیچیدۀ آلی تبدیل میشوند.
-
بچه سرکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) baččeserke نوعی قارچ مخمر که آب انگور را به سرکه تبدیل میکند؛ میکودرمااستی.
-
نیتریفیکاسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nitrofication] (شیمی) nitrifikās[i]yon فرآیند تبدیل املاح آمونیاکی به اسیدنیتریک؛ شورهسازی.
-
ترموالکتریسیته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thémoélectricité] (فیزیک) termo'elekt[e]risite بخشی از علم فیزیک که فرایند تبدیل انرژی حرارتی به انرژی الکتریکی را بررسی میکند.
-
دینامو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: dynamo] (برق) dināmo هر دستگاهی که برای تبدیل انرژی مکانیکی به الکتریسیته و برعکس به کار میرود.
-
الکتروشیمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: étectrochimie] (شیمی) 'elect[e(o)]rošimi قسمتی از علم شیمی که به بحث دربارۀ فرآیندهای شیمیایی و تبدیل آنها به انرژی الکتریکی و برعکس میپردازد.
-
بزاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] bozāq آب دهان که از غدههای مخصوص زیر زبان ترشح میشود و علاوه بر نرم کردن غذا مقداری از نشاستۀ آن را تبدیل به قند میکند؛ خدو.