کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبحر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبحر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabahhor ۱. بسیاردانا بودن؛ در امری علم و اطلاع بسیار داشتن.۲. مهارت.
-
جستوجو در متن
-
بحرالعلوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] bahrol'olum ۱. دریای دانشها.۲. [مجاز] آنکه در همۀ علوم تبحر دارد.
-
غزارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غزارَة] [قدیمی] qazārat ۱. کثرت؛ فراوانی؛ بسیاری.۲. [مجاز] تبحّر؛ دانش.
-
متکلم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَکلّم] mote(a)kallem ۱. کسی که سخن میگوید؛ تکلمکننده؛ گوینده؛ سخنگو.۲. کسی که در علم کلام تبحر دارد؛ دانشمند علم کلام.۳. از نامهای خداوند.۴. [قدیمی] خطیب.〈 متکلمِ معالغیر: (ادبی) در دستور زبان، اولشخص جمع.〈 متکلمِ وحده:...