کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأنن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تانن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tannin] (شیمی) tānan مادهای که از برخی گیاهان گرفته میشود و در طب برای معالجۀ بعضی بیماریها و در صنعت برای رنگرزی به کار میرود؛ جوهر مازو.
-
جستوجو در متن
-
سورنجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) suranjān گیاهی پیازدار، با شاخههای کوتاه، گلهای زرد یا بنفش کوچک، و برگهای دراز و باریک که پیاز آن دارای موسیلاژ، آمیدون، قند، تانن، و مادهای سمی به نام کولشیسین است و در طب به کار میرود.
-
توسکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توسا، توسه› (زیستشناسی) tuskā درختی جنگلی، با برگهای پهن، و پوست تنۀ خاکستریرنگ که داخل آن سرخرنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ میباشد و در دباغی و رنگرزی به کار میرود. در جنگلهای شمال ایران و جاهای مرطوب میروید. نوعی از آن ...
-
چای
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [چینی] ‹چا› čāy ۱. (زیستشناسی) درختچهای با برگهای دندانهدار که معمولاً در نقاط معتدل و مرطوب میروید.۲. (زیستشناسی) برگهای این گیاه که دارای تئین، نئوفیلین، تانن، اسیدگالیک، ویتامین C۳. دمکردۀ برگهای خشک این گیاه که بهصورت نوشیدنی گرم ...