کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تان ترد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ترد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tord ۱. هر چیزی که زود شکسته شود؛ زودشکن.۲. نازک.۳. [قدیمی] تروتازه.
-
بیسکویت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: biscuit] biskuvit نوعی نان شیرینی ترد، نازک، خشک، و سبکوزن.
-
مارچوبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mārčube گیاهی علفی و پایا با ساقههای ترد و گوشتی که مصرف خوراکی دارد؛ هلیون؛ هلیوم؛ اسفراج؛ مارگیاه.
-
طرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tard ۱. راندن؛ دور کردن.۲. دور کردن کسی از نزد خود.۳. [قدیمی] = تبعید