کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تالار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tālār اتاق بزرگ؛ سالن.
-
جستوجو در متن
-
طنبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹طنابی› [قدیمی] ta(e)nabi اتاق بزرگ؛ تالار.
-
باشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bāšgāh حیاط یا تالار بزرگ که در آنجا عدهای برای ورزش، بازی، تفریح، یا دیدوبازدید جمع میشوند؛ کلوب.
-
سالن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: salon] sālon تالار بزرگ برای پذیرایی یا نشان دادن فیلم یا آثار هنری یا تئاتر یا کنسرت؛ اتاق بزرگ.
-
گالری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: galerie] gāle(o)ri ۱. مکانی که آثار هنری در آن به معرض دید گذاشته میشود.۲. سرسرا؛ تالار.۳. راهرو؛ دالان.
-
لژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: loge] lož ۱. محل مخصوص بهصورت غرفه که در تالار نمایش یا موسیقی است.۲. آخرین ردیف یا دورترین جایگاه نسبت به پردۀ سینما.
-
بالا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bālā ۱. [مقابلِ پایین] بخش بلند هر چیز؛ زَِبَر: بالای کمد.۲. جای بلند؛ پشته، تپه، مانند آن.۳. قسمتی از اتاق یا تالار که دور از در قرار دارد؛ صدر: بفرمایید بالا بنشینید.۴. (صفت) [عامیانه، مجاز] دارای مقام یا رتبۀ باارزشتر یا مهمتر.۵. (صفت) بهت...