کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تازنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تازنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tāzande ۱. دونده.۲. دواننده؛ تاختوتازکننده.
-
جستوجو در متن
-
تازیان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] tāziyān تازنده.
-
گرم تاز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] garmtāz آنکه بهشتاب تاخت کند؛ گرمتازنده.
-
تاز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ تازیدن و تاختن) tāz ۱. = تاختن۲. تازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): اسبتاز، پیشتاز.
-
خارکش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xārke(a)š ۱. حملکنندۀ خار: ◻︎ ای که بر مرکب تازنده سواری مشتاب / که خر خارکش مسکین در آبوگل است (سعدی: ۱۸۲).۲. = خارکن
-
که
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: kē] ke ۱. ضمیر پرسشی که دربارۀ افراد به کار میرود؛ چه کسی؟؛ کدام فرد؟: ◻︎ که را جاودان ماندن امیّد ماند / چو کس را نبینی که جاوید ماند؟ (سعدی۱: ۵۶).۲. شخصی که (در ترکیب با «آن»، «این»، «هر»، و ضمایر شخصی): ◻︎ وآنکه در بحر قُلزُم است غ...