کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاریکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاریکی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ روشنایی] tāriki ۱. تیرگی؛ سیاهی؛ ظلمت.۲. (اسم) جای تاریک.۳. [مجاز] پیچیدگی.۴. [قدیمی، مجاز] گمراهی.۵. [قدیمی، مجاز] ناراحتی؛ افسردگی.
-
جستوجو در متن
-
غسق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qasaq تاریکی؛ تاریکی اول شب.
-
ظلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zalām تاریکی؛ تاریکی اول شب.
-
دجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دجیٰ، جمعِ دُجیَة] [قدیمی] dojā تاریکی.
-
ظلمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: ظُلْمَة و ظُلُمَة، مقابلِ روشنایی، جمع: ظُلْمات و ظُلُمات و ظُلَمات] zolmat تاریکی.
-
ظلمت فزا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹ظلمتفزای› [قدیمی] zolmatfazā افزایندۀ تاریکی.
-
غلس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qalas تاریکی آخر شب.
-
تیرگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) tiregi تاریکی؛ سیاهی؛ کدورت.
-
سایه روشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāyero[w]šan ۱. تاریکی و روشنایی؛ حالت میان تاریکی و روشنایی.۲. قسمتی از تصویر یا منظره که در آن سیاهی سایه و روشنایی نور در هم آمیخته باشد.
-
ظلمات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ظُلْمَة و ظُلُمَة] zol[o,a]māt ۱. = ظلمت۲. [قدیمی] در باور قدما، جایی در انتهای زمین که محل چشمۀ آب حیات است: ◻︎ شنیدهای که سکندر برفت تا ظلمات / به چند محنت و خورد آنکه خورد آب حیات (سعدی: ۱۸۳)، ◻︎ قطع این مرحله بیهمرهی خضر مکن...
-
غبش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qabaš بقیۀ شب؛ تاریکی آخر شب.
-
غدرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غدراء] [قدیمی] qadrā ۱. تاریکی.۲. شب تاریک
-
طفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tafal ۱. تاریکی.۲. غروب خورشید.
-
ظلما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ظلماء] [قدیمی] zalmā ۱. تاریکی.۲. (صفت) بسیارتاریک.