کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاریخ یونان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تالان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: talen، مٲخوذ از یونانی] [قدیمی] tālān ۱. در یونان باستان، واحد اندازهگیری وزن.۲. در یونان باستان، واحد پول.
-
لیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lyre](موسیقی) lir نوعی ساز زهی به شکل U و شبیه چنگ که بیشتر در یونان باستان کاربرد داشت.
-
آریا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ār[i]yā مهمترین شعبۀ نژاد سفید که در شمال فلات ایران زندگی میکردند و سههزار سال پیش به طرف جنوب رفته و در سرزمینهای ایران، یونان، آلمان و اروپای شمالی ساکن شدند.
-
کلاسیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: classicisme] kelāsism ۱. اصول و قواعد ادبی و هنری یونان و روم قدیم که در دورۀ رنسانس احیا شد.۲. (اسم مصدر) پیروی از این اصول در آثار ادبی.
-
کلبیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کلبیّون، جمعِ کلبیّ] (فلسفه) kalbiy[y]un گروهی از فلاسفۀ یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانسته و با جامۀ ژولیده و سر و پای برهنه بهسر میبردند و آدابورسوم اجتماعی را تخطئه میکردند.
-
رواقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به رواق) [عربی. فارسی] (فلسفه) ra(e)vāqi گروهی از فلاسفۀ قدیم یونان که در یکی از رواقهای شهر آتن شاگردان خود را تعلیم میدادند. Δ رواقیان فایدۀ حکمت را تعیین روش زندگی و تهذیب اخلاق میدانستند.
-
هندواروپایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. فرانسوی] hendo'orupāyi مردمی از نژاد سفید که از هند تا اقصی نقاط اروپا پراکنده شدهاند و آنها را به هشت شعبۀ آریایی، یونان و مقدونی، ارمنی، آلبانی، ایتالیایی، سلتی، ژرمنی، لیتوانی و اسلاوی تقسیم کردهاند.
-
دو
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ دویدن) do[w] ۱. = دویدن۲. (ورزش) از رشتههای ورزشی دوومیدانی.۳. دونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پردو، کمدو، نیکدو.〈 دو استقامت: (ورزش) دویدن به مسافت ۱۵۰۰ متر یا بیشتر که قدرت و استقامت لازم دارد.〈 دو امدادی: (ورزش) دویدن چند تن...
-
اخوان الصفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اخوانالصفاء] ‹اخوان صفا› [قدیمی] 'exvānossafā ۱. برادران پاکدل؛ دوستان یکدل.۲. انجمنی از حکما و علمای ایرانی که در اواسط قرن چهارم هجری در بصره و بغداد تشکیل شد و هدف آنان هماهنگ ساختن شرع اسلام با فلسفۀ یونان و ترویج حکمت یونانی ...
-
لاادریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لاادریَّة] (فلسفه) lā'adriyye فرقهای از سوفسطائیه که منکر اغلب بدیهیات هستند، و جز پارهای حقایق کاملاً روشن همهچیز را با شک و تردید تلقی میکنند. دربارۀ حصول علم و معرفت به اشیا و حقایق اعتقاد دارند که نمیتوان در هیچ موردی از حاص...
-
عجایب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عجائب، جمعِ عجیبَة] 'ajāyeb = عجیبه〈 عجایب هفتگانه: هفت بنای عظیم که قدما آنها را از عجایب دنیا میدانستند و عبارت بوده از: اهرام مصر، باغهای معلق بابل، مجسمۀ زئوس در شهر اُلمپیا (یونان)، آرامگاه موسولوس در آسیای صغیر، مجسمۀ ...
-
اطلس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] 'atlas ۱. نوعی پارچۀ ابریشمی؛ دیبا.۲. [مجاز] جامۀ ابریشمین.۳. نوعی پارچۀ پُرزدار از جنس ابریشم مصنوعی.۴. هر کتابی که دارای نقشههای گوناگون باشد: اطلس جغرافیا، اطلس تشریح.۵. (زیستشناسی) نخستین مهرۀ گردن در زیر جمجمه...
-
تناسخیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تناسخیَّة] tanāsoxiy[y]e فرقهای که قائل به انتقال ارواح به اجساد و منکر بعث و حشر باشد و به عقیدۀ آن روح انسان نیکوکار پس از مردن در بدن انسان عاقل و هوشیاری داخل میشود که در دنیا لذت ببرد و خوش بگذراند و برعکس روح انسان بدکار در جسم ح...
-
سوفسطاییان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (فلسفه) sufe(a)stāy(')iyān گروهی از فیلسوفان یونانی که در قرن پنجم قبل از میلاد در یونان پدید آمدند و هنگام بحث در مسائل فلسفی، اخلاقی، و سیاسی به طریقۀ جدل، مغالطه، و سفسطه میپرداختند و معتقد بودند حقایق در نظر انسان نسبی اس...