کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاریخ پاکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاکی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pāki ۱. پاک بودن؛ پاکیزگی: ◻︎ شب سیاه بدان زلفکان تو ماند / سپیدروز به پاکی رخان تو ماند (دقیقی: ۹۷).۲. [مجاز] پاکدامنی؛ عفت.۳. (اسم) [قدیمی] استره؛ تیغ سرتراشی.۴. (اسم) چاقوی کوچکی که هنگام حجامت و خون گرفتن پوست بدن را با آن خراش میدهن...
-
جستوجو در متن
-
تقدیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqdis ۱. پاک و منزه کردن.۲. به پاکی و پاکیزگی منسوب کردن.۳. به پاکی ستودن.
-
قداست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قداسَة] qa(e)dāsat طهارت؛ پاکی.
-
طهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: طهرَة] [قدیمی] tohre پاکی؛ پاکیزگی.
-
قدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qodos ۱. پاکی.۲. بهشت.
-
طاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tāb ۱. پاکی.۲. خوشی.
-
طهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tohr ۱. پاک شدن از آلودگی؛ پاکی؛ طهارت.۲. (فقه) مدت پاکی زن؛ مدت بین دو حیض.۳. [مجاز] دوری از گناه.
-
قدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qods ۱. پاک شدن.۲. پاک و منزه بودن.۳. پاکی.
-
نظافت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نظافة] ne(a)zāfat نظیف بودن؛ پاک بودن از چرک و پلیدی؛ پاکی؛ پاکیزگی.
-
خلوص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] xolus ۱. خالص بودن.۲. ساده و بیآلایش بودن.۳. پاکی و سادگی.
-
تقدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqaddos ۱. پاک شدن؛ منزه شدن از عیب.۲. پاکیزه بودن.۳. پاکی و پرهیزکاری.
-
پاکیزگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pākizegi ۱. پاک بودن؛ دور بودن از آلودگیهای اخلاقی.۲. پاکی؛ طهارت؛ نظافت.
-
مسبح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mosabbeh کسی که خدا را به پاکی یاد کند؛ کسی که سبحانالله بگوید؛ تسبیحکننده.
-
نزاهت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نزاهة] [قدیمی] nezāhat ۱. پاکیزه شدن.۲. پاکی از عیب؛ پاکدامنی؛ دور بودن از بدی.