کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاراج کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چاپیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [ترکی. فارسی] [عامیانه] čāpidan تاراج کردن؛ غارت کردن؛ اموال مردم را به یغما بردن.
-
اغاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اغارَة] ‹اغارت› 'eqāre ۱. (ادبی) سرقت ادبی.۲. [قدیمی] غارت کردن؛ تاختوتاراج کردن.
-
غارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غارَة] qārāt ۱. ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور؛ تاراج کردن؛ چپاول کردن؛ دزدیدن.۲. (اسم) آنچه پس از شکستخوردن کسی برجای ماند؛ غنیمت.
-
غارتیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qāratidan غارت کردن؛ تاراج کردن: ◻︎ اندر دوید و مملکت او بغارتید / با لشکری گران و سپاهی گزافهکار (منوچهری: ۳۹).
-
لاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lāš تاراج؛ غارت؛ چپاول.〈 لاش کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] غارت کردن چیزی، بهخصوص چیزهای خوردنی، از قبیل میوۀ درخت و خوراکهای روی سفره؛ لاشیدن: ◻︎ ای پسر گر دل و دین را سفها لاش کنند / تو چو ایشان مکن و دین و دل خویش ملاش (ناصرخس...