کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاثير پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاثیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'sir ۱. اثر گذاشتن در چیزی؛ اثر کردن.۲. (اسم) نفوذ؛ قدرت تاثیرگذاری.
-
جستوجو در متن
-
گیرایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] girāy(')i ۱. گیرنده بودن؛ تاثیر؛ نفوذ.۲. حالت مخصوص در سیمای شخص که دیگران را مجذوب سازد؛ جذابیت؛ فریبندگی.
-
هیپنوتیزم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hypnotisme] hypnotism عملی که طی آن کسی را به خواب مصنوعی فرو میبرند و تحت تاثیر القاهای ویژه، از او میخواهند تا به پرسشها و خواستهای خوابکننده پاسخ دهد.
-
مکانیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mécanique] mekānik ۱. (فیزیک) شاخهای در علم فیزیک که به بررسی نیروهای مختلف و تاثیر آنها بر اجسام میپردازد.۲. (اسم، صفت) کسی که کارش تعمیر ماشینآلات است؛ مکانیسین.
-
آسمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āsmān] 'ās[e]mān ۱. (نجوم) فضای بیپایان و نیلگون که بالای سر ما دیده میشود. رنگ آبی آن، رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است.۲. (نجوم) فضایی که ستارگان و کهکشانها در آن قرار دارند.۳. سقف بنا.۴. نیروهایی ماوراءالطبیعه که بر...